آیا زن کمتر از مرد است؟
حجاب، معرفتی سیستماتیک (2)
یک دانشجوی دختر، با شور و هیجان خاصی در یکی از جلسات تریبون آزاد دانشگاه، مشغول سخنرانی است: «... شرایط اجتماعی و فرهنگی به سرعت درحال تغییر است.
الف) طرح مسئله
یک دانشجوی دختر، با شور و هیجان خاصی در یکی از جلسات تریبون آزاد دانشگاه، مشغول سخنرانی است:«... شرایط اجتماعی و فرهنگی به سرعت درحال تغییر است. هنجارها و ارزش های بنیادین جامعه در سطوح و لایه های مختلف، دچار دگرگونی های فراوانی شده است. دگرگونی و تغییری که هیچ گریز و گزیری از آن نیست. در این بین، حقوق مسلم ما درحال تضییع است. تبعیض در ابعاد مختلف خود، بیداد می کند. تفاوت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در حیطه های مختلف شغلی، خانوادگی، علمی، هنری و... میان زن و مرد، ظلمی فاحش و جرمی نابخشودنی است. گناه زنان و دختران مظلوم ما چیست؟! به راستی چه تفاوتی میان زن و مرد است؟!! دیگر نمی توان بر مبنای انگاره های بی مبنا و نامعقول گذشته، با زنان آگاه، فرهیخته و دارای بینش امروز به تعامل پرداخت. محدودیت های برآمده از مذهب به همراه ممنوعیت های پدید آمده از سنت، همچون غل و زنجیر، مانع رشد، بالندگی و توسعه یافتگی زنان جامعه ی ماست. وجود چارچوب های خاص در مسئله ی حجاب و ضوابط ویژه در ارتباط دختر و پسر، یکی از ابعاد این ماجراست. ما زنان و دختران، خواهان آزادی ها و اختیارات بیشتری هستیم... . »
به نظر می رسد موضع گیری در ارتباط با موضوعات و مسائل زنان ازجمله مسئله ی حجاب، ریشه در نوع نگرش ما به هویت زن داشته و چگونگی تعریف زن و نسبت او با مرد، تعیین کننده کیفیت نتیجه گیری در ارتباط با حقوق و تکالیف اوست.
ب) پاسخ پیشنهادی
در طول تاریخ و درمیان اقوام و ملل مختلف، زن، جایگاه او، نحوه ی تعامل با او در اجتماع و همچنین نحوه ی تعامل او با اجتماع، همواره مورد بحث و بررسی واقع شده است. هر ملّت و تمدنی براساس نگرش خود به هستی، انسان و زندگی، در این باره به نظریه پردازی پرداخته و براساس آن، گونه ای از رفتار و عمل را پی گرفته است.در جهان بینی اسلام و نگرش حاصل از دین نیز به مسئله ی زن اهمیت بسیاری داده شده و به شکلی مبسوط، جوانب مختلف این موضوع تبیین گردیده است. براساس آموزه های صریح دین، زن در اصل طینت و سرشت خود، کوچک ترین تفاوتی با مرد نداشته و کم ترین نقص و ضعفی نسبت به او ندارد. همچنین آن گونه که در برخی از مکاتب فکری مطرح است، زن سرچشمه و منشأ شر و حق، رابطه با زن و محبت او نه تنها سبب سقوط نبوده بلکه مایه تعالی مادی و معنوی است. در این دستگاه فکری، زن طفیل مرد و مقدمه وجود او نبوده و باعث بلا و گرفتاری او نیست؛ بلکه عامل خوشبختی و آرامش اوست. همچنین زن همانند مرد، سهمی ویژه و قابل توجه در تولید مثل و تناسل دارد.
در این بین و در نسبت سنجی میان زن و مرد، علاوه بر مستندات دینی، شواهد و اشارت فراوانی علمی و تجربی نیز حاکی از آن است که میان این دو، درعین تساوی از حیث کرامت وشرافت انسانی و فطرت بشری، از حیث خلقت طبیعی و مادی، تفاوت های قابل توجهی وجود دارد. زن با مرد در ابعاد مختلف جسمی و روحی اختلافات فراوانی داشته و ویژگی های بیولوژیکی و روان شناختی زن، به کلّی متفاوت از مرد می باشد و این نه به معنای کمال و نقص، بلکه به معنای تنوع است.
براساس جریان تکوین، در شریعت اسلام و احکام دین نیز جایگاه و منزلت واقعی و حقیقی زن، مورد ملاحظه واقع شده است. اما این مدعی مخالفینی نیز دارد. استدلال ایشان آن است که لازمه برابری زن و مرد در شرافت و کرامت انسانی، یکسانی و تشابه آن ها در حقوق و تکالیف است؛ حال آن که چنین نیست. درواقع سؤال و شبه اساسی این است: باوجود یکسان بودن مرد و زن در اصل انسانیت، چه عاملی سبب ایجاد تفاوت حقوقی و فرهنگی میان آن ها شده است؟
در پاسخ به این سؤال می توان گفت: از یک سو، زن نسبت به مرد، حداقل دارای دو امر اختصاصی است: توان و قابلیت پرورش نسل و احساسات و عواطف قوی. ازسوی دیگر نیز، تصمیم گیری ها و روابط انسانی، تابعی از گرایش های فکری و روحی است. بر این اساس، محاسبه ی ضریب نفوذ دو عنصر عقل و احساسات در هریک از دو جنس زن و مرد، می تواند معیار خوبی برای قضاوت درباره حقوق و تکالیف آن ها باشد. در همین راستا هریک از دو جنس زن و مرد را می توان چنین تعریف نمود:
زن:
هویّتی انسانی که در انتخاب ها و تصمیم ها می تواند فکر کرده و عقلانی عمل کند و نسبت به مرد تأثیرپذیری بیشتری از عواطف و احساسات دارد.مرد:
هویّتی انسانی که در انتخاب ها و تصمیم ها می تواند فکر کرده و عقلانی عمل کند و نسبت به زن تأثیرپذیری کمتری از عواطف و احساسات دارد.نکته ی حائزاهمیت در این رابطه آن است که: این تعریف، با نگاه به شرایط غالب و اکثریت زنان و مردان به دست آمده و وجود نمونه های استثناء، خدشه ای بر آن وارد نمی کند. چراکه در معادلات قانون گذاری و فرهنگ سازی، همواره موارد اعم و اغلب، مورد لحاظ و توجه است.
باتوجه به آن چه بیان شد، در دستگاه حقوقی اسلام، چون زن مانند مرد، عقل، تشخیص و اختیار دارد، پس: مسئول افکار و اعمال خود بوده و نسبت به موارد مثبت، ثواب و نسبت به موارد منفی، عذاب داده خواهد شد. به عبارت دیگر می تواند تصمیم بگیرد و مسئولیت تصمیمش نیز برعهده ی خود اوست. همچنین چون زن، در کنترل عواطف و احساسات هنگام تصمیم گیری ها مانند مرد نیست، پس: در مواردی که تصمیم گیری، حیاتی بوده و مربوط به سرنوشت دیگران می شود، تصمیم گیری برعهده ی مرد گذاشته شده است. (1)
به طور کلّی، تبلور احساس در جنس زن، مهمترین نکته در تبیین هویت او است. نکته ای که براساس توضیحات فوق، در قانون و فرهنگ اسلام، به شکلی واقعی ملاحظه شده و از همین رو شخصیت و کرامت زن، تنها در سایه سار خورشید وحی به ثمر نشسته است. (2)
آن چه در جمع بندی این بحث می توان گفت آن است که:
زن، براساس حکم فطرت، عقل، تجربه و دین، درمقایسه با مرد، دارای احساسات و عواطفی قوی بوده و هنگام تصمیم گیری ها، درعین عقلانی عمل کردن، تأثیرپذیری بیشتری از احساسات و عواطف خود دارد.
حال با نگاه به هویت خاص زن، می توان تحلیل مناسبی از حقوق و تکالیف او داشت. حقوق و تکالیفی که در قالب یک منظومه ی منسجم و به هم پیوسته، می تواند ضامن تعالی حقیقی زن باشد.
پینوشتها:
1- برهمین اساس در سیستم تصمیم گیری اسلام، این موارد به عهده ی مرد است: تصمیم گیری در سطح رهبریِ جامعه و مرجعیت دین، تصمیم گیری برای قضاوت و اجرای احکام جزائی، تصمیم گیری برای اداره ی خانواده و تصمیم گیری برای فروپاشی خانواده. درمورد شهادت زنان نیز به جهت حداقل سازی احتمال خطا، تجمیع شهود لازم است.
2- برای مطالعه ی بیشتر درباره مجموعه مطالب بیان شده در این قسمت، می توانید به آثار گران قدر مرحوم شهید آیته الله مرتضی مطهری رضوان الله علیه، ازجمله: نظام حقوق زن در اسلام مراجعه نمایید.
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}